نازنین ساعت 10 شب نشسته رو صندلی صورتی خودش چادر سفیدشو هم سرش کرده دستاشو باز کرده مامانی ای یا بتین مامانی:کجا بشینم؟ نانی:ایجا بتین (اشاره میکنه روی پاهاش) مامانی :اروم یه جوری که فقط لمس کنمپاهاشومیشینم رو هوا رو پاهاش نانی:نه تو نتین مامانی :چشم نانی :نی نی بتینه بعد یکم مکث(نی نی ایا ر)دستوری جیگرتو بخوره مامان نازنین همش سرفه میکنه سرما خورده نشسته روبروی تی وی داره سی دی میبینه خاله سارا رو اب بینیش و چشاش میاد میره بالباسش پاک کنه یه نیگاه میکنه به من میگه دسال بیار مامانی:چشم مامانی صبر کن الان دستمال میارم بینیشو پاک میکنم نازنین میگه چشام ..یعنی چشامم پاک کن.. ...